یزدفردا:قضات دادگاهی در تهران یك زن آلمانیتبار گمشده را در حالی از وارثین ثروت افسانه‌ی مرد میلیاردر یرانی شناختند كه تا پیش از صدور ین حكم، دو زن خود را تنها وارثین آن مرحوم میدانستند.
ازدواج عجیب در آلمان
شید بری شما هم اتفاق افتاده باشد كه ناگهان در یك قرعه‌كشی، موجودی حسابتان چندبرابر شده و وضعیت زندگیتان دگرگون شده. شید از آن دسته آدم‌هیی هستید كه پس از یك دوره سخت و طاقت‌فرسا، ناگهان روزگار خوشیتان فرارسیده و آرامش همه وجودتان را فراگرفته باشد. اما پرونده زندگی «نینا» كمی عجیب و باور نكردنی است. 


مادر آلمانی او در دوران بارداری به دلیل مشكلات خانوادگی از همسر هموطنش جدا شد. با ین حال زن چشم آبی پس از مدتی دل به یك دانشجوی پزشكی یرانی سپرد و با هم قرار ازدواج گذاشتند. مرد یرانی عقیم بود و به گفته پزشكان از مشكل ناباروری رنج میبرد. 

بنابرین بری دلگرمی همسرش، تصمیم گرفت گذشته زندگی دخترخوانده آلمانیاش را پنهان كند. به همین خاطر پس از توافق با همسرش بری فرزندخوانده شناسنامه‌ی با نام و مشخصات خودش گرفت. با ین حال به دلیل نامعلوم زندگی آنها شكل نگرفت و زن آلمانی و دخترش پس از سفری به یران به كشورشان برگشتند. اما حالا با گذشت بیش از 45 سال پرونده پرماجریی در دادگاه یران ورق خورده است. 

برداشت اول
دختر آلمانی در خردسالی همراه مادرش به یران آمد. اما آنها چندی بعد كشور را ترك كرده و بری همیشه ناپدید شدند. كسی هم از سرنوشت آنها اطلاعی ندارد. ین در حالی است كه همزمان با تشكیل پرونده‌ی در محاكم یران، دادگاه زن 50 ساله آلمانی ناشناس را نیز وارث ثروت هنگفت پدری شناخت. 


برداشت دوم
«احمد» تا 67 سالگی ازدواج نكرده و عقیم بود. همه فامیل و آشنیان هم از ین موضوع خبر داشتند. اما آقی دكتر سال آخر عمرش با زن 35 ساله‌ی ازدواج كرد تا ثروت عظیمش بیصاحب نماند. یك سال بعد هم دفتر عمرش بسته شد و خواهر پیر و همسر جوانش به عنوان ورثه تصمیم به تقسیم داریی هنگفت گرفتند. 


مبالغ 10 حساب بانكی، یك دامداری بزرگ در جنوب تهران، خانه ویلیی در شمال شهر، سهام عمده یك شركت تولیدی، مزرعه‌ی در آذربیجان، یك مجتمع مسكونی در مركز تهران و طلب یك میلیارد تومانی از یك سازمان، بخشی از ارثیه كلان دكتر بود. بنابرین دو ورثه آن مرحوم، بلافاصله درخواست گواهی حصر وراثت داده و پس از انتشار آگهی در روزنامه، دادگاه حكم به نفع‌شان صادر كرد.آنها آپارتمان‌ها و خانه ویلیی دكتر را فروختند و پولش را تقسیم كردند و هر یك به سهم خود رسیدند. 

اما هنگام فروش دامداری، اتفاق تازه‌ی افتاد كه بریشان دردسرساز شد، چرا كه نمینده یك نهاد دولتی مسئول در ین باره با طرح شكیتی در دادگاه حقوقی تهران، درخواست ضبط و توقیف دارییهی مرحوم را كرد. ورثه حیرت‌زده نیز دریافتند یك زن آلمانی تبار ناشناس به نام نینا هم به عنوان فرزند واقعی دكتر مرحوم شناسیی شده است. 

برداشت سوم
پیرزن عصبانی بود و قسم میخورد كه برادرش همواره از بیماری و تنهیی در عذاب بوده و فرزندی نداشته است. او حتی وكیل باتجربه‌ی استخدام كرد تا ادعیش را ثابت كند.


حتی یك زن سالخورده كه از دوستان خانوادگی برادرش بود و یك معلم بازنشسته را كه دكتر نزد او زبان انگلیسی آموخته بود به عنوان شاهد به دادگاه معرفی كردند تا ثابت شود برادرش هیچ وقت اولاد نداشته و نمیتوانسته بچه‌دار شود.«توراندخت» - 78 ساله - با یادآوری خاطرات سال‌هی دور زندگیاش به عنوان نخستین شاهد به قاضی گفت: «احمد» دوست صمیمی شوهرم بود.
 
او به خاطر تنهییاش همیشه به خانه ما رفت و آمد داشت و ساعت‌ها با همسرم گفت‌وگو میكرد و از گذشته‌هی زندگیاش میگفت. همیشه به او توصیه میكردیم ازدواج كند و تشكیل خانواده بدهد اما او قبول نمیكرد و به دلیل ابتلا به ناباروری هرگز ازدواج نكرد اما یك بار دكتر بریمان تعریف كرد وقتی بری معالجه به آلمان رفته بود با زن جوانی آشنا شد كه صاحب یك دختر كوچولو بود. او شریطش را بری زن مورد علاقه‌اش تعریف كرد و به او پیشنهاد ازدواج داد. 

بنابرین هنگام بازگشت به كشور، زن آلمانی همراه فرزندش بری دیدن یران و خانواده دكتر با او همسفر شدند. اما زن آلمانی پس از مدتی اقامت در كشورمان بری همیشه به كشورش برگشت. دكتر نیز به دنبال راهی بود تا زن خارجی را راضی به اقامت در یران و ازدواج كند، بنابرین بری دختر كوچولو درخواست شناسنامه كرد اما زن آلمانی رفت و «احمد» هم دیگر ازدواج نكرد.
 
معلم زبان خارجی نیز در دادگاه گفت: «احمد» شاگرد خصوصیام بود كه بری تحصیل در رشته پزشكی و مداوی بیماریاش به آلمان سفر كرده كه شیفته زن چشم آبی شد. البته زن آلمانی هفتمین ماه بارداریاش را پشت سر گذاشته بود كه از شوهر هموطنش طلاق گرفت بعد هم به پیشنهاد دكتر همراه دختر كوچولویش راهی یران شد. «احمد» پس از توافق با زن مورد علاقه‌اش شناسنامه‌ی با مشخصات خود بری دختربچه گرفت اما آنها قبل از ازدواج رسمی جدا شدند و هیچ زندگی مشترك یا فرزندی هم نداشتند تا ینكه شنیدم دكتر یك سال پیش از مرگش، ازدواجی ناخواسته و مصلحتی داشته است. 

برداشت چهارم
ازدواج دكتر و زن آلمانی در داخل یا خارج كشور ثبت نشده بود. مداركی مبنی بر مرگ «نینا» هم وجود نداشت و او درواقع غیب مفقودالاثر محسوب میشد. ین دختر كه 45 سال قبل به طور اتفاقی وارد یران شده بود شید اكنون بیخبر از ثروت افسانه‌ی هزاران كیلومتر دورتر از یران روزگار میگذراند یا شید هم در قید حیات نباشد. 


برداشت پنجم
پلیس مهاجرت و اتباع خارجی اعلام كرده از 16 سال قبل، دكتر «احمد» سابقه خروج یا ورود از طریق مرزهی آبی، هویی و خاكی كشور نداشته است و مشخصات «نینا» یا مادر آلمانیاش هم در پرونده‌هی موجود ثبت نیست.

 
با ین وجود قاضی دادگاه حقوقی تهران، درخواست یك نهاد مسئول در زمینه توقیف اموال موروثی بلاتكلیف یا بلاصاحب را پذیرفت و 2 ورثه دكتر مرحوم را به حكم دادگاه محكوم كرد تا اموال فروخته شده را پس بگیرند و سهم وارث گمشده را هم مشخص كنند. 

دادگاه همچنین با اصلاح گواهی حصر وراثت، «نینا» را جزو ورثه دانسته و قرار سرپرستی سهم‌الارث دختر خارجی به نفع نهاد مزبور را صادر كرده و آنها درخواست ابطال سند انتقال و فروش اموال فروخته شده را كرده‌اند. خریداران نیز با طرح شكیتی خواستار دریافت خسارت شده‌اند. خواهر پیر و همسر جوان «دكتر» نیز مات و مبهوت و سرگردان مانده‌اند. 

برداشت آخر
دعوی نفی ولد در شعبه 276 دادگاه خانواده تهران مستقر در مجتمع قضیی عدالت از سوی خواهر و همسر «دكتر» مطرح است. آنها ادعا دارند پدر «نینا» یك مرد آلمانی است و او هیچ ارتباطی به «احمد» ندارد. 


مادر او یك زن غیرمسلمان بوده كه ازدواج او با مرد مسلمان نیز ممنوع و حرام است. گواهی ولادت «نینا» 4 سال قبل از صدور شناسنامه‌اش در آلمان صادر شده و نامه‌هی دادگاه یك شهر نیز به عدم وقوع ازدواج آنها دلالت دارد. گواهیهی پزشكی و سابقه پرونده بالینی مرحوم بر عقیم بودن او است اما تنها بازگشت «نینا» میتواند رازگشی ین معمی پیچیده باشد چرا كه دكتر سالها قبل در اداره ثبت احوال با خط و امضی خود اقرارنامه‌ی تنظیم و دختر آلمانی را فرزند واقعیاش خوانده است. 

شید روزی با پیدا شدن دختر آلمانی و انجام آزمیش‌هی DNA گره كور ین معما باز شود. «دكتر» در عكس‌هی قدیمی آلبومش، هیچ كجا با «نینا» و مادرش عكس یادگاری نداشته و تولد او را نیز جشن نگرفته است اما ین دختر بینشان، امروز صاحب یك ثروت افسانه‌ی است و خودش هم از آن بیخبر است.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا